و روزهایی که میگذرد...

صدای تو...

ava
و روزهایی که میگذرد...

صدای تو...

صدای تو را باید بوسید...

.......

ویسو پلی میکنم تموم بدنم گوش میشه

منتظرم بشنوم ...

لغات پشت سر هم بیان میشن

و منی ک طبق معمول بار اول هیچی نمیشنوم .فقط اون تن صدا، ریتمش وبالا و پایین رفتن صوت ب گوشم میخوره...

مغزم میگه وای چقد سرما خورده!! چقد صداش گرفته!!

دماغش کیپ شده!!!

چرا نگفت مریضه؟؟!!

و همچنان هیچ فهمی از لغات ندارم

ویس تموم میشه ...

دوباره پلی

حالا نوبت ب لغات میرسه

تازه میفهمم چیا گفته!

و دلم میره برای اون کلمات..

برای اون ادمی ک قلبم براش تند و نامنظم میزنه

خوشحالم دارمت

خوشحالم مال منی

سالم بمونی ضربان قلب من



تاريخ : جمعه سی ام شهریور ۱۴۰۳ | 1:33 | نویسنده : ava |
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By Slide Skin:.